shahinsalehi663

shahinsa

shahinsalehi663

shahinsa

قصه درمانی برای کودکان

اگرچه در روش قصه کودکانه درمانی علاوه بر درمان مشکلات روان شناختی کودکان، آموزش آنان نیز لحاظ می شود‌. استفاده از روش قصه درمانی، تاثیر زیادی بر اختلالات رفتاری کودکان همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی می گذارد و همچنین موجب بهبود علائمی همچون افسردگی، اضطراب و ترس در کودکان افسرده می شود.

داستان کودکانه یا روایت گویی

قصه یا داستان در واقع نوشته ای است که تفکر نویسنده، به شکل یک حکایت برای مخاطب روایت می شود‌. اگر چه این داستان تخیلی و غیر واقعی بوده و یا در واقعیات زندگی همراه با تخیل وام گرفته شده باشد.

کتاب های داستانی و قصه ها برای خوانندگان مسائل مختلفی را در بسیاری از حوزه ها همچون رفتارهای حمایت کننده، ترس از تنهایی، رازها و ارتباطات و.‌‌.. شامل می شود. به طور مثال ممکن است مطالعه یک کتاب به کودک جهت پیدا کردن مهارت "نه گفتن" کمک کند.

اهداف و ارزش های قصه گویی

قصه گویی در حقیقت به منزله فعالیتی بوده که از انسان ها برای ساخت انسان کمک می گیرد. شنیدن داستان موجب شکل گیری بهتر شخصیت افراد شده و نوعی روش، جهت افزایش درک رفتارهای شناسی و عملی محسوب می گردد.

قصه گویی به دلیل نمایش بازخورد های شخصی، جهان پیرامون و شخصیت های متفاوت تعامل شخص با سایرین را نیز بهبود می دهد.

به طور کلی گفته شده که قصه ها به منزله چهار چوبی جهت خود پدید آیی و بالا بردن درک از خویش و بهبود روابط بین افراد می شود. نوشتن داستان به ویژه اگر شخص زندگی خود را روایت کند موجب انسجام بهتر تخیلات، افکار و اتفاقات شده که در نهایت ارتقا خودآگاهی شخص را به دنبال دارد.

ارزش های بنیادین کمک گرفتن از استعاره ها، قصه گویی به گفته بارکر در روان درمانی شامل موارد زیر است:

  • به نمایش درآوردن نکات و مسائل مهم زندگی
  • کمک به اشخاص جهت شناختن بهتر خویش
  • مطرح کردن راه حل هایی برای رفع مسائل و مشکلات خود
  • دادن ایده و تفکرات جدید و بدیع و افزایش انگیزه برای تغییر
  • مدیریت نمودن روابط و روش های درمانی
  • تثبیت راهنمایی ها
  • کم کردن مقاومت برای پذیرفتن تغییرات
  • دادن چهار چوب و سازمان دادن مشکلات و مسائل شخصی
  • بازسازی نمودن خویشتن (Ego)
  • الگو سازی شیوه ای از طریق برقراری ارتباط با دیگران
  • یادآوری توانایی ها و استعداد های فرد
  • کاهش حساسیت نسبت به ترس های شخصی

اغلب با شنیدن اصطلاح قصه گویی، آن را جز ارتباط های جدی به حساب نمی آورند و به آن به منزله یک سرگرمی نگاه می کنند. در صورتی که روایت قصه ها به افراد کمک می کند تا بیاموزند در این جهان چگونه باشند و دید خود را نسبت به واقعیت ها عوض کنند. در حقیقت می توان قصه ها را به عنوان باورهای افراد درباره خویشتن، محسوب کرد.

موضوع قصه های کودکان اغلب درباره انسان ها، حیوانات، موجودات غیر واقعی و اشیا همچون گل، ماشین و... است. این موضوعات در قصه کودکان از شخصیت، تفکر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زمانی که یک داستان برای کودک بیان می شود، او سعی می کند که با شخصیت ها و حوادث قصه، همانند سازی کند و این همانند سازی باعث فرافکنی در زندگی شخصی او می شود.

روان درمانگران با روایت قصه و داستان به حل مسائل و مشکلات افراد کمک می کنند. در کتاب "انسان و سمبل هایش" کارل یونگ اشاره می کند که انسان ها اگرچه تفاوت های زیادی در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراک بسیاری در ضمیر خودآگاه خود دارند. ایشان اعتقاد دارند که افراد، سمبل های یکسان یا مشابهی را به کار می برند که نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حیات روانی انسان است.

از مشهور ترین روان شناسانی که روش قصه درمانی برای حل مشکلات کودکان استفاده می کرد، می توان برونو بتلهایم، درمانگر کودکان روان پریش را نام برد. ایشان معتقد بودند یکی از سختی های آموزش کودکان، کمک به آنان جهت به دست آوردن درک مفهوم زندگی و رسیدن به بلوغ روانی است.

 ایشان در کتاب برجسته اش "کاربردهای افسونگری" می نویسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل قصه روایت می شود، باعث معنادار شدن زندگی آن ها می شود.

وی اعتقاد دارد زمانی که کودکان را با ادبیات آشنا کنیم، داستان و قصه ها برای آن ها جذابیت بیشتری پیدا می کند. ایشان همچنین می نویسند: در قصه گویی فقط ترویج اخلاقیات مطرح نبوده بلکه قهرمان قصه برای کودکان از جذابیت خاصی برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور می کنند. به دلیل این هم ذات پنداری، کودکان فکر می کنند که قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پیروزی کسب می کند.

از این داستان های نمادین می توان شنل قرمزی را نام برد. در این قصه شنل قرمزی برای سر زدن به مادر بزرگ پیر خود به کلبه ای در آن سوی جنگل می رود. او بسیار مهربان است ولی نصیحت های مادر را به سرعت فراموش می کند و به دلیل اعتماد بی جا به گرگ، جزئیات منزل مادر بزرگ را به گرگ می گوید، گرگ نیز اول مادر بزرگ شنل قرمزی و سپس خود او را طعمه کرده و می خورد.

 چنان چه دوستان شنل قرمزی، به موقع نمی رسیدند باید شاهد پایان غم انگیزی برای این قصه باشیم. در آخر شنل قرمزی می آموزد اگرچه دوستی مسئله بسیار با ارزش و خوبی است ولی اعتماد به هر شخصی که از راه رسیده، کار بسیار اشتباهی است. قصه شنل قرمزی ممکن است در ظاهر بسیار پیش افتاده باشد ولی روایت آن برای مخاطبان این مفهوم را می رساند که هر کس شایستگی دوستی را نداشته و اعتماد به غریبه ها ممکن است تاوان سنگینی به دنبال داشته باشد.

قصه و داستان با داشتن پیام های روان شناختی مهم به کودکان کمک می کند که بیشتر با مفاهیم ضمیر ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشکلات روان شناختی رشد پیروز شوند.

کودکان ۲ ساله تمایل زیادی به شنیدن قصه همراه با تحرک دارند. داستانی که برای کودکان نوپا انتخاب می شود نباید طولانی و یا پیچیده باشد و اغلب در داستان های مناسب آن ها به کارهای روزمره همچون تهیه کردن غذا و یا پخت آن اشاره می شود.

با رشد کودک و افزایش سن او می توان داستان هایی را انتخاب کرد که حوادث و شخصیت های بیشتری دارند. به عنوان مثال اغلب کودکان ۳ ساله دوست دارند داستانی را بشوند که درباره کودکی خود و یا دیگر اعضا خانواده باشد.

بهتر است تا سن ۷ سالگی، قصه ها به شکل آهنگین و ریتمیک برای کودکان گفته شود به طوری که کلمات مهم و کلیدی مدام تکرار گردند. برای این کودکان، اغراق در بیان و روایت داستان با حرکات بدن بسیار مهم است به دلیل اینکه باعث پرورش تخیل آن ها شده و رابطه بهتری را بین قصه گو و کودک نیز به وجود می آورد.

رودلف اشتانیر، سازنده مدارس والدورف، بیان می کند که کودکان پیش دبستانی به حرکات بیانی با دست، تغییر در حالت، احساس با چهره و شنیدن صداهای زمینه و جلوه های صوتی علاقه بسیاری دارند. برای ملموس کردن شخصیت ها و اتفاقات داستان ها می توان از این عناصر کمک گرفت. بهتر است که در این روایت یک داستان از این عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا کودکان نیز آنها را بیاموزند و در ذهن آنها ثبت شود‌.

تطابق یابی یکی از عناصر مهم در روایت قصه به شمار رفته و به آن نیروی نفوذ و تاثیر می دهد. زمانی که کودکان قصه ای را می شنوند به شکل مداوم بین آنچه که در حال شنیدن آن هستند با خاطرات خود پیوند برقرار می کنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربیات شخصی و اتفاقات داستان کرده تا رابطه ای بین آنها بیابند.

 به طور مثال اگر یک کودک عبارت "سگی بزرگ و خشمگین" را بشنود به تطابق یابی در اتفاقات گذشته خود می پردازد تا مفهوم این عبارت را درک کند. بنابراین شنیدن این عبارت برای هر کودک تصویر متفاوتی را یادآوری می کند.

 فرآیند تطابق یابی در ضمیر ناخودآگاه فرد اتفاق می افتد، به عنوان مثال زمانی که اتفاق مشابهی که برای کودکان به وجود می آید خاطره مشابه که در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر می آورند و دوست دارند که آن را برای بقیه بیان کنند.

قصه گویی و قصه درمانی در چند سال گذشته جهت درک رفتار انسان در بخش های مختلف روان شناختی افزایش یافته است، به عنوان مثال رشد هویت به عنوان شاخصی از ساخت داستان زندگی است و آسیب شناسی نیز نمونه ای از قصه های زندگی به شمار رفته که در مسیر درست قرار ندارند و روان درمانی نیز به عنوان تمرینی جهت بهبود و بازسازی داستان زندگی محسوب می گردد.

قصه درمانی با فرضیه های بسامد رنیسم با فرانو گرایی تطابق دارد که در بسامد رنیسم این اعتقاد وجود داشته که هیچ گونه حقیقت مطلقی وجود نداشته و روایت داستان و قصه به منزله فضای آزادی جهت عمل کردن تلقی می شوند.

در روان شناسی رویکردهای داستانی بر چند محور تمرکز دارند:

  • کمک گرفتن از روایت داستان و قصه به عنوان یک روش درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی کاربرد دارد.
  • از قصه و داستان برای تشخیص استفاده می شود.
  • آموزش و رشد استعداد های کودکان با کمک روایت قصه های مختلف نیز صورت می گیرد.

به همین دلیل تعداد زیادی از محققان برای ارزیابی بالینی از داستان و قصه گویی کمک می گیرند. همچنین مشخص شده که می توان با بسط داستان ها می توان افکار انسان ها را تغییر داد‌.

روایت داستان یکی از محورهای روان شناختی پایه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهی تجربیات خود می پردازند و به این شکل به اتفاقات مفهوم می دهند و به پیش بینی موقعیت های مختلف می پردازند. به همین دلیل قصه های شخصی به عنوان قسمتی از داستان مشترک زندگی انسان ها در کمک بافت فرهنگی به شمار می رود.

قصه درمانی

در چند سال اخیر قصه درمانی به عنوان روشی در متد بازی درمانی کودکان، عنوان شده است. ● با کمک این روش روان شناسان سعی می کنند که توجه شنوندگان را به این قضیه معطوف کنند که فقط این مشکل در آن ها وجود نداشته و افراد بسیاری نیز همچون آنان درگیر این مشکلات هستند.

این طرز تفکر، موجب آرامش خیال کودکان شده و به آنان برای موفقیت و غلبه بر مشکلات کمک شایانی می کند. روایت داستان و قصه به کودکان آموزش می دهد که مشکلات جزئی از زندگی هستند و همواره باید با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتی که فرد با مشکلات به شکل ثابت و محکم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پیروزی از آن او خواهد شد.

  • قصه درمانی همچنین موجب انتقال بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزه های مختلف فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا سایر علوم می گردد بدون اینکه به شکل مستقیم باورهای کودک را هدف قرار دهد و یا مقاومت ذهنی و لجبازی او را در پی داشته باشد.
  • از دیگر اثرات قصه درمانی می توان به ساخت الگوهای مثبت و تاثیر گذار جهت زندگی سالم تر اشاره کرد. اکثر کودکان و نوجوانان در طی زمان، برای خود الگوهای مختلفی بر می گزینند و آن ها را در رویای های خویش نیز سهیم می کنند. بنابراین اگر الگوهای با ارزش بیشتر و مفهومی تر انتخاب شود موجب رشد کودک همراه قهرمان قصه شده و همچنین تجربیاتی را بدون آزمون و خطا و از دست دادن بها نیز به دست می آورند.

زمان که یک قصه روایت می شود، در واقع موضوعی شکل گرفته و اشخاص و اشیا داستان، متناسب با تفکر، هیجان و رفتارهای خاصی بروز می کنند و قصه ای مشابه با تجربیات زندگی افراد شنیده می شود. در حقیقت قصه و داستان بر ۴ قلمرو از وجود انسان اثر می گذارند:

  • قلمرو شناختی: این قلمرو قابلیت قصه را در منتقل کردن دانش و بهبود فرآیند حل مسئله مشخص می کند.
  • قلمرو عاطفی: روایت قصه، پالایش بخش عاطفی-هیجانی و ایجاد امید را به دنبال دارد‌.
  • قلمرو بین فردی: شنیدن قصه ها موجب ساخت پیوستگی و ایجاد رابطه انسانی-اجتماعی اشخاص به همدیگر می شود.
  • قلمرو شخصی: قصه گویی بصیرت و بینش را در فرد افزایش می دهد زیرا زمانی که شخص، خودش و مشکلات مرتبط با زندگی اش را در داستان دیگران ببیند، درک او از خود و مسائلش بیشتر می شود.

استفاده از روش قصه گویی در مشاوره با کودکان، باعث کمک به آنان شده تا با احساسات، افکار و رفتارهایی مبارزه کنند که قادر به صحبت مستقیم راجع به آن با کسی حتی مشاور نیستند.

روایت قصه و قصه گویی قدمتی به اندازه تاریخ بشر داشته به نحوی که انسان ها از همان ابتدا زندگی و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روایت می گردند و قصه ها موجب شکل گیری زندگی بشر و تغییر و تحول آن شده اند.

 قصه در واقع بازتابی از شخصیت افراد و تجربیات آن ها در زندگی است. زندگی شامل نظم بخشی و سازماندهی کردن تجربه های آن بوده و زمانی که از جهان، آگاهی کافی به دست نیاید، کمک گرفتن از تجربه ها لازم است و به این شکل، تجربیات و اتفاقات زندگی افراد به قصه ای متفاوت تبدیل می شود.

روایت قصه زندگی افراد باعث کشف توالی و ارتباط های معنی شده و به شنوندگان کمک می کند که نسبت به وضعیت خود، بینش عمیق تری کسب می کنند.

در حقیقت قصه ها به منزله سازه های تخیلی فرهنگی از جهت فردی و اجتماعی بوده که مفهوم و نکات بسیاری را در بر می گیرند.

اشخاص بزرگی همچون جروم برونر، لکس وتیز و جکسوان، قصه گویی را به عنوان روش طبیعی جهت ساخت جهان به شمار می آورند.

در این نوع بینش از قصه برای آموزش درس هاس اخلاقی جهت سازماندهی یادگیری ها استفاده می شود و در صورتی که در قصه ها اعمال و پیامدهای آن نیز ذکر شود، رشد اخلاقی نیز رخ خواهد داد.

 از این جهت اهمیت روایت قصه در رشد اخلاقی افراد و جامعه در بین تعداد زیادی از افراد صاحب نظر بحث شده و در کتاب های دینی همچون انجیل و قرآن کریم برای آموزش روش درست زندگی و یافتن حقایق نیز از داستان های مردم در زمان ها و شرایط مختلف استفاده شده است. به همین دلیل قصه گویی و شنیدن قصه ها یکی از شیوه های متداول جهت منتقل کردن تجربیات و سرگرمی مطرح است.

قصه گویی موجب پرورش تخیل کودکان شده و دنیای پیرامون را بهتر به آن ها می شناساند. در حقیقت قصه و داستان به منزله پلی بین کودکان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتی که در یک داستان رخ می دهد نظم خاصی دارد که مشکل کودک در این توالی قابلیت بروز پیدا می کند و از شدت غم آن کاسته شده که در کنار سایر متدهای روان شناسی همچون رویکردهای تخیلی، شناختی، رفتاری، آنان را برای مواجه با کمبود ترس و استرس ها آماده کرده و به شکل غیر مستقیم به آن ها نیرو و امید ارمغان می دهد و موجب تغییر و تحول آنان می شود.

حل مشکلات کودکان از طریق قصه گویی

از مشهورترین آزمون های فرافکن کودکان می توان "اندر یافت موضوع کودکان" نام برد که کودک زمانی که یک تعداد تصاویر مشخص را می بیند داستانی متناسب با آن ها می گوید و شخص متخصص نیز با تعریف این قصه مشکلات عاطفی و روانی کودکان را متوجه شده و متناسب با آن روش درمانی ارائه می دهد. این مسئله رابطه عمیق قصه گویی و مشکلات روانی، شخصیتی و عاطفی کودکان را اثبات می کنند.

می توان برای کودکانی که با ترس مواجه هستند از روش قصه درمانی استفاده کرد. چنان چه داستان برای کودک تعریف شود و یا خود کودک به داستان پردازی بپردازد، در رفع این ترس ها کمک فراوانی می شود.

 به عنوان مثال بیان داستان ها درباره یک شخصیت که ترس از تاریکی نداشته و توانسته بر مشکلاتش پیروز شود موجب شده که کودک علاوه بر لذت بردن از همانند سازی ذهنی با شخصیت قصه نیز همانند سازی نماید و به این شکل غیر مستقیم مشکل ترس کودک رفع خواهد شد.

از مزیت های دیگر روان شناختی روایت قصه برای کودکان می توان رفع نیازهای عاطفی کودک، بهبود تعاملات اجتماعی، پرورش احساس زیبا شناسی و نوع دوستی، منتقل کردن ارزش های اخلاقی، انسانی و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخیل کودکان را نام برد.

روایت ۳ قصه کودکانه با خاصیت درمانی

۱- قصه نی نی و سنجاب کوچولو

چند روز قبل، یک نی نی به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب کوچولو بالاخره از تنهایی در آمد. نی نی سنجاب، خیلی نمکی و کوچولو بود و سنجاب کوچولو این برادر تازه وارد را خیلی دوست داشت و از دیدنش سیر نمی شد. همش سعی می کرد که نی نی را بغل کنه و برای بازی بیرون ببره که مامان سنجاب نمی زاشت و یادآوری می کرد که به سنجاب کوچولو که داداشت هنوز خیلی کوچولو و ریزه میزه است، برای اینکه بتونی باهاش بازی کنی باید بزاری که بزرگ بشود. 

 سنجاب کوچولو قصه خیلی دوست داشت که مامانش باهاش بازی کند اما نی نی کوچولو که همش بغل مامان بود اجازه بازی به مامان سنجاب نمی داد. سنجاب کوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازی هایش سرگرم بشه اما خیلی زود از تنهایی بازی کردن خسته شد.

وقتی بابا سنجاب از سر کار برگشت، سنجاب کوچولو خیلی خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگی زیاد بابا به سنجاب اجازه نمی داد که با سنجاب کوچولو بازی کند. اما بابا سنجابه زمانی که نشست شروع به بغل کردن و بوسیدن با نی نی سنجاب کرد.

سنجاب کوچولو که این رفتار را دید خیلی احساس ناراحتی کرد، به سمت اتاقش دوید تا روی رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتی که گذشت او را برای خوردن غذا صدا زد اما سنجاب کوچولو که ناراحت بود جوابی نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بیا که فندق پلو غذای مورد علاقه ات را مامان درست کرده اما باز صدایی از سنجاب کوچولو بلند نشد.

 مامان و بابا سنجاب کوچولو رفتند به اتاق سنجاب کوچولو و ناراحتی اونو دیدند. بابا و مامان مدام سنجاب کوچولو را صدا زدند که عزیزکم، سنجابکم، اما سنجاب کوچولو نه حرکتی کرد و نه جواب داد.

سنجاب کوچولو که غصه دار بود کم کم چشم هایش پر از اشک شد و گفت: شما نی نی کوچولو که آمده دیگه منو دوست ندارید. مامان و بابا که این حرف را شنیدند به فکر فرو رفتند و بعد همزمان دست های سنجاب کوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. این حرکت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب کوچولو آورد. مامان و بابا که لبخند رو لبش دیدند بیشتر او را تاب دادند که صدای بلند خنده های سنجاب را شنیدند.

نی نی سنجاب که تنها مونده بود شروع به گریه کرد اما بابا و مامان به بازی با سنجاب کوچولو ادامه دادند. سنجاب کوچولو برادر ریزه میزه اش را خیلی دوست داشت، گفت چرا صدای گریه نی نی را گوش نمی کنید؟ برویم که نی نی را آرام کنیم. حالا سه تایی مامان و بابا و سنجاب کوچولو با لب خندان رفتند که با نی نی سنجاب بازی کنند.

۲- قصه سنگ کوچولو

یک سنگ کوچیک در یکی از روزها وسط خیابان رها شده بود، هر کسی به اون می رسید به سنگ ضربه ای می زد و اون را به سمت دیگری پرتاب می کرد. این حرکت ها ناراحتی و درد به سنگ کوچولو وارد می کرد و کم کم از بدنش تکه های زیادی جدا می شد و خودش از یک قسمت به قسمت دیگر می رفت.

سنگ کوچولو دوست داشت که دیگر سر راه مردم نباشه تا بقیه به او لگد نزنند‌. بعد از چند روز مردی سوار بر یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. با بلندگویی که همراهش بود داد می زد که " مردم بیاین که هندوانه های سرخ و شیرینی آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".

خیلی از مردم هم برای خرید آمدند. فقط یکی از هندوانه ها برای مرد باقی ماند. مرد برای شکستن هندوانه به اطرافش نگاه کرد که سنگ کوچولو را دید و آن را داخل وانت کنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نیوفتد.

مرد سوار وانت شد و به خارج شهر کنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد که هندونه از وانت پایین اورد، سنگ کوچولو را به سمت رودخانه پرتاب کرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشینش شد و به سمت خونه اش حرکت کرد اما سنگ کوچولو که از شلوغی و لگد زدن مردم راحت شده بود بسیار خوشحال و خدا را بسیار شکر می کرد.

 سنگ کوچولو روزها و فصل های زیادی را کف رودخانه سپری کرد. جریان آب گاهگاهی باعث حرکت و غلتیدن او روی سنگ های دیگر می شد که ناهمواری های بدنش نیز با این حرکات از دست رفتند و تبدیل به سنگ صاف و صیقلی شد.

یک روز چند دانش آموز با معلم خود برای اینکه بفهمند چرا سنگ های کف رودخانه صاف و صیقلی هستند به کنار رودخانه آمدند. یکی از این دانش آموزان با دیدن سنگ کوچولو قصه ما، آن را بلند کرد و به همراه خودش به خانه برد.

پسرک سنگ کوچولو را رنگ آمیزی کرد و صورت و مو و لباس برایش نقاشی کرد تا به شکل آدمک بامزه درآمد. مادر پسرک با دیدن شکل جدید سنگ کوچولو، ربان قرمزی به آن بست و آدمک بامزه را به دیوار اتاق پسرک آویزان کرد.

 دیگر سنگ کوچولو قصه ما داخل کوچه و زیر لگد دیگران نبود و به دیوار اتاق آویزان شده بود. پسرک هم از دیدن شکل جدید سنگ کوچولو بسیار خوشحال بود و هر روز به تماشای او می نشست.

۳- قصه آموزنده کوتاه مهربانی کردن

روزی روزگاری در یک مزرعه یک انبار پر از کاه وجود داشت که حیوانات این مزرعه برای استراحت ساعاتی در آن می ماندند. در بین این حیوانات، سگی وجود داشت که همه به او سگ مهربان می گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.

در یک روز در فصل بهار، یک بچه گربه که به تازگی به حیوانات مزرعه وارد شده بود کنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسید: سلام، اسم من پیشی کوچولو، یک سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چکار کردی که محبوب همه شدی؟

سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دلیل آن چی میتونه باشه؟" پیشی کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: "نمی دونم، من فکر کنم شاید دلیل آن ترس هست که باهات همه دوستی می کنن، اما من خیلی کوچیکم و کسی ازم نمی ترسه"

سگ مهربان با خوش اخلاقی گفت: "نه پیشی کوچولو اگر من اخلاق بدی داشتم که نمی تونستم با اون ها دوستی کنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم می ترسیدی که با من صحبت کنی درسته؟"

پیشی کوچولو بعد کمی فکر گفت "اره راست می گویی، مهربانی تو باعث شد که بیام پیشت". سگ مهربان بعد از تکیه دادن به علف های پشت سرش و کشیدن نفسی عمیق گفت: پس سعی کن با همه رفتاری مهربان داشته باشی، این جوری زمانی که تو هم نیاز به کمک داشته باشی، بقیه با مهربانی به کمکت می آیند. پیشی کوچولو بعد از فهمیدن دلیل تعداد زیاد دوستان سگ مهربان خیلی خوشحال بود و به خود قول داد که مثل سگ مهربان با همه حیوانات مزرعه دوست باشد.

متخصصان روان درمانگر این داستان ها را به عنوان روشی موثر در کارهای بالینی به کار می برند.

 در یک تحقیقی به بررسی تاثیر قصه درمانی در علائم افسردگی در کودکان مبتلا به این مشکل پرداخته شد. در این پژوهش ۵ نفر از کودکان افسرده که در پایه چهارم و پنجم ابتدایی مشغول تحصیل بودند مشارکت کردند. در این روش جهت ارزیابی، از پیش آزمون به پس آزمون بدون گروه کنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم این اختلال نیز تهیه شد.

قصه درمانی برای این کودکان، دو بار در هفته به مدت ۲۴ جلسه انجام گرفت و زمانی که به مقایسه نتایج پرداخته شد، مشاهده گردید که علائم افسردگی بعد از اجرای برنامه قصه درمانی کاهش یافت.

همچنین مشخص شد که قصه درمانی بر بهبود مشکلاتی همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی تاثیر بسیاری داشت.

 اغلب کارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند که این آموزش ها و روایت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالی نیز موثر خواهد بود، به همین علت حتی گوش کردن برنامه های علمی نیز بر ذهن کودک اثر داشته و به شکل رمز گذاری از طریق الگوهایی در قسمت حافظه کودک حفظ می شود.

 این اتفاقات در سطح ناخودآگاه کودک اتفاق می افتد و اگر چه ممکن است مفاهیم جملات و کلمات برای کودک قابل فهم نبوده ولی با شنیدن آن ها در مغز ثبت می شوند.

طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتی که در بزرگسالی این افراد، موضوعات شبیه به آنچه که در کودکی شنیده اند، ببینند، بهتر آن را می آموزند و حتی ممکن است این گروه افراد جز نوابغ زمان خود نیز قرار گیرند.

این محققان به خانواده ها پیشنهاد می کنند امکانی برای کودکان خود فراهم کنند تا هر روز گفته های علمی را بشنوند زیرا تا سن قبل از ۷ سالگی بیشترین یادگیری در مغز آنان رخ می دهد. سن ۴سالگی اوج یادگیری کودکان است.

تعداد زیادی از روان شناسان اعتقاد دارند که قصه گویی در تکامل مغز نوزادان تاثیر زیادی داشته و آن را به دوره دوم جنینی شخص ارتباط می دهند.

قصه گویی برای افرادی که با کودک نیز در ارتباط هستند نیز شگفت آور بوده و با کمک آن می توان به شکل گیری شخصیت، تکامل رفتاری و کسب اعتماد به نفس کودکان کمک کرد.

فواید قصه گویی می تواند والدین را به این سمت سوق دهد که از این روش برای رشد شخصیت و آرامش درونی کودک کمک بگیرند.

از جمله ویژگی های یک داستان خوب از دیدگاه روان شناختی می توان به متناسب بودن ظرفیت روانی، احساسات، علاقه مندی، فضای ذهنی، فرهنگی و شرایط سنی کودکان اشاره کرد. بهتر است داستانی برای کودکان انتخاب شود که علاوه بر سادگی و کوتاه بودن و جذابیت، پایان غیر قابل انتظاری نیز داشته باشد و هم چنین با روایت موضوعی مناسب تاثیر مثبتی بر جای بگذارد.

پژوهشگران این حوزه معتقدند که شخصیت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه کودکان تاثیر زیادی داشته و آن ها را به سمت فضای قصه سوق می دهد. در صورتیکه والدین قصه گویی برای کودکان، همراه با نوازش انجام دهند نتایج بهتری به دست آمده و آرامش کودکان نیز افزایش می یابد.

قصه‌ها الکوهای طبیعی از فکر کردن هستند که پیش از آغاز تحصیل از راه افسانه‌ها قصه‌های کودکانه و تاریخچه‌ خانوادگی فرا گرفته می‌شوند. به گونه‌ای که برخی پژوهشگران ادعا کنند دانش امروزی ما از قصه‌ها می‌آیند. این روش یکی از بهترین شیوه‌ها در مشاوره با کودکان است به طوری که آنها می‌توانند با احساسات و افکار و رفتارهای تقابل کنند که هنوز نمی‌توانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند. این روش را به همراه بازی درمانی توصیه می‌نمایند تا به عنوان بستر مناسب به بیان و راهنمایی و اصلاح تجربه‌ها کمک کند. کودکان دارای نیازهای ویژه به دلیل محدودیت‌هایی که در کارکردهای شناختی هیجانی انگیزشی و رفتاری دارند. نمی‌توانند به طور به طور موثر از آموزش‌ها با روش‌های درمانی مستقیم بهره گیرند. از این رو بکارگیری فنون غیرمستقیم مانند قصه‌گویی و قصه‌درمانی می‌توانند به گونه‌ای اثربخش و شفابخش کاستی‌های آنها را بهبود و ترمیم نماید. قصه‌گویی برای چه کودکانی مناسب است؟

  • کودکانی که عزت نفس پایین دارند.
  • کودکانی که کم‌رو خجالتی هستند.
  • کودکانی که خشم خود را نمی‌توانند کنترل کنند.
  • کودکانی که دچار ترس و اضطراب هستند.
  • کمک به هویت‌یابی
  • کودکان بیش‌فعال برای جلوگیری از رفتارهای تکانشی.


نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

راضیه برزگر؛ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی razieh.barzegar@gmail.com

سمیه کاظمیان؛ استادیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی


قصه های کودکانه

قصه کودک

چکیده

آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت. قرآن که معجزة پیامبر اسلام و آخرین و درعین‌حال کامل‌ترین کتاب آسمانی است سرشار از قصه است که از سرگذشت پیامبران و اقوام پیشین و به زبان قصه برای مسلمانان نقل‌شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه کودکانه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و در نهایت به شیوه‌ها و تکنیک‌های قصه‌پردازی در قرآن پرداخته می‌شود. کودک به اقتضای نزدیکی  به فطرت پاک الهی، از شنیدن قصه لذت می‌برد و به‌طور غیرمستقیم، جوهر وجودش شکل می‌گیرد. ازآنجاکه قرآن «احسن القصص» است، چنانچه قصه‌های آن به نحو مقتضی و متناسب با سن کودک بیان شود، موجب علاقه‌مندی نسل جدید به قرآن خواهد شد، چراکه در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

مقدمه

قرآن کریم به‌عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه وحی الهام گرفته، گنجینه‌ای منحصربه‌فرد و در میان همه کتب الهی بی‌رقیب است. با توجّه به اینکه عامّه مردم، کمتر می‌توانند از قرآن کریم و مفاهیم آموزنده آن مستقیماً استفاده کنند، قرآن کریم با عباراتی ساده و قابل‌فهم برای عموم مردم به بیان سرگذشت پیشینیان پرداخته و با اشاره به علّت هلاکت یا سعادت آنان، نیل به هدف مقدّس، یعنی عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان را آسان‌تر نموده است.

قصّه و داستان‌گویی مهم‌ترین وسیله و ابزار کتب آسمانی برای تبشیر و انذار بوده است. بدون تردید، طبع انسان به شنیدن و خواندن سرگذشت‌ها و قصّه‌ها، رغبت و میل فراوان دارد و قرآن کریم، اولین کتابی است که نقل داستان‌های‌ و سرگذشت‌های واقعی پیشینیان را در راه تربیت و ارشاد مردم به‌کار گرفته و از این میل و رغبت طبیعی، در راه هدایت آنها بهره‌برداری کرده است (سایت شهر مجازی قرآن کریم، 1389).

قرآن کریم همواره به‌عنوان چراغ روشنایی‌بخش راه سعادت بشری، نویدبخش بوده است و از راه‌های مختلف همچون: انذار، بشارت، وعده، وعید، تمثیل، توصیف، إخبار، حکایت و بیان قصّه، در پی این بوده است که قاطبه انسان‌ها را به‌سوی راه سعادت ابدی هدایت کند. تاریخ و نقل سرگذشت پیشینیان و ذکر عاقبت آنها‌ و ذکر علّت گرفتاری‌ها و شقاوت، یا راحتی و سعادت آنها‌، تأثیر به‌سزایی در چگونگی طی این راه دارند. در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

قصه در لغت

واژة «قصه» مصدر عربی از ماده قَصَصَ، یُقصُصُ و به معنی دنبال کردن اثر و ردپای کسی یا حیوانی آمده است. معانی ثانوی دیگری چون: بیان کردن، گفتن، داستان‌سرایی، نقل کردن نیز در فرهنگ‌ها یاد شده است.

از میان معانی واژة قصه، شاید بهترین معنی که با اصل کار قصه‌گویی مطابقت دارد و با نظریه‌های قصه شناسان نیز هماهنگ است، همان معنی دنبال کردن است. دنبال کردن در معنای مجازی، نه به‌طور حقیقی، مثل دنبال کردن رد پای یک آهو یا یک دزد، بلکه دنبال کردن مجازی حوادث و ماجراهایی است که برای یک شخصیت یا شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد (پشت‌دار، 1390).

شنونده به هنگام توجه به وقایع قصه در هر شرایط سنی و علمی – فرهنگی که باشد، آنچه او را برمی‌انگیزاند تا حوادث قصه را دنبال کند، همانا حس کنجکاوی و ولع به این است تا بداند که سرانجام قهرمان داستان و نتیجه ماجراها به کجا خواهد کشید؛ یعنی شنونده دائماً از خود یا از راوی می‌پرسد: بعد چه؟ (and then)، در زبان عربی قَصَصَ دقیقاً با این اصطلاح لاتین تناسب معنایی و کاربردی دارد (رهبر، 1389). قصه، به‌طور اجمال، پیگیری و ردیابی آثار گذشته و گذشتگان است. همان‌گونه که چند جای قرآن، گذشته از بحث قصه، از خود واژه قصه به معنای» پیگیری و ردیابی آثار گذشته استفاده شده است (حسینی و محدثی، 1381).

قصه در اصطلاح

در زمان حال، اصطلاح قصه به معنای عام در بیشتر متون ادبی بر آنچه در ادبیات قدیم آمده است، مانند افسانه، حکایت و سرگذشت اطلاق می‌شود (میر صادقی، 1377). قصه قالبی از انواع ادب شفاهی (عامیانه، فرهنگ مردم) است که ساختاری ساده و ابتدایی دارد و حوادث آن حول یک ماجرای ساده دور می‌زند، اصل قصه روایت سادة آن ماجراست. وجه تمایز قصه با حکایت در دو نکته است: حکایت در زمان و روزگاری مشخص اتفاق افتاده است، ولی قصه مقید به برش زمان نیست، دیگر آنکه حکایت حتماً متضمن یک پیام اخلاقی یا نکته‌ای اجتماعی است که قصه ممکن است حامل چنین پیامی باشد و ممکن است صرفاً به‌قصد سرگرمی گقته می‌شود (پشت‌دار، 1390). معنای اصطلاحی دیگر قصه این است که در آن تأکید بر حوادث خارق‌العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم‌ها و شخصیت‌ها است.

قصه و قصه‌گویی امروزه علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوه‌ای برای آموزش و یادگیری کودکان است و از آن در کلاس‌های آموزشی و اتاق‌های بازی و خواب کودکان استفاده می‌شود (ندافی قلعه شیری، 1388).

قصه‌گویی، عبارت است از: هنر یا حرفه نقل داستان به‌صورت شعر یا نثر که شخص قصه‌گو آن را در برابر شنوندة زنده اجرا می‌کند. داستان‌هایی که نقل می‌شود، می‌تواند به‌صورت گفت‌و‌گو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارها همراه باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنت‌ها، مذهب، آداب قهرمانی‌ها و غرور قومی به‌وسیله قصه‌گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد (حجازی، 1384).

قصه‌گویی در کشور ما سابقه‌ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط‌جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه‌های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه‌گویی در طول دوران و به‌ویژه در نظام‌های آموزشی کم‌رنگ شود. همچنین به قصه‌گویی هنوز به‌عنوان یک فن نگاه نمی‌شود و در نظام آموزش‌وپرورش جایگاه شایسته‌ای برای قصه‌گویی به چشم نمی‌خورد. بسیاری از علاقه‌مندان به این فن، به تجارب خود متکی هستند و کمتر با روش‌های علمی و اصول قابل قبول این فن آشنایی دارند.

اهمیت قصه و قصه‌گویی

قصه و قصه‌گویی، خود قصة آشنای همة انسان‌ها در همة روزگاران و جامعه‌هاست. انسان‌ها در سفر، غم و شادی، تنهایی و خلوت و در جمع و حتی در گیرودار جنگ و بحرآنها‌ی زندگی با قصه همراه و مأنوس بوده‌اند، همین است که قصه را همزاد انسان دانسته‌اند و نخستین قصه‌ها را به نخستین روزهای زندگی انسان در زمین بازگردانده‌اند.

قصه تنها، فاتح دنیای کودکان نیست، بلکه بزرگ‌سالان نیز لحظة شنیدن قصه، درست مثل کودکان، با قصه جاری و همراه می‌شوند و صمیمیت و صفای کودکانه می‌یابند. نوشته‌اند که مصریان قدیم همراه با بزرگان و به‌ویژه فرعونیان، قصه‌گویی دفن می‌کردند تا برای او قصه بگویند و غم تنهایی و غربت را در قبر فراموش کنند. پادشاهان ایرانی، قصه‌گویانی داشته‌اند. شهرزاد قصه‌گو در هزار و یک‌شب نمونه‌ای از این قصه‌گویان است. در هفت‌پیکر نظامی دختران افسانه‌گو، بهرام گور را به قصه‌های خویش میهمان می‌کنند. نقش قصه در تربیت انسان تا بدان‌جا است ها‌ست که کتاب‌های آسمانی با شیوه‌ای خاص داستان‌هایی را برای تذکر، هدایت و ارشاد مطرح کرده‌اند. تورات، انجیل و قرآن سرشار از داستان‌های انبیاء، اقوام و تمدن‌هایی است که آمده‌اند و رفته‌اند و زندگی آنها چراغ راه دیگر انسان‌ها شده است.

شاید نخستین قصه، قصه آدم و حوا باشد که با فریب شیطان، از بهشت خدا رانده شدند. شاید حضرت آدم (ع) به‌عنوان اولین قصه‌گو، بارها قصه رانده شدن خویش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عبرت بگیرند و فریب نخورند (رحمان دوست، 1377). آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت (حنیف،1384). مسلماً علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است، زیرا خداوند از زیر و بم آفریدة خود دقیقاً آگاه است و در تمام کتاب‌های آسمانی به زبان قصه با انسان سخن گفته است.

قرآن آخرین کتاب آسمانی مملو از قصه‌ها و تمثیل‌هایی است که لباس سخن حقّ پوشیده‌اند و ماجرای اقوام و مردم گذشته را برای مسلمانان و مخاطبانش نقل می‌کند تا عبرت حاصل آید و تجربه تلخ گذشتگان طغیان‌گر و عاصی، دوباره تکرار نشود.

انواع قصه‌ها

در مورد انواع قصه‌ها، شش گونه قابل‌تصور است: تاریخی، واقعی، تمثیلی، اسطوره‌ای، نمادین و غیبی.

  1. 1. قصه تاریخی؛ قصه‌ای است که محتوا و ماجرای آن در یکی از هنگامه‌های تاریخ محقق شده باشد. قصه تاریخی، بیانی تاریخی و دقیق دارد و به ذکر جزئیات می‌پردازد.
  2. 2. قصه واقعی؛ قصه‌ای است که در وقتی از اوقات روزگار محقق شده، اما دارای بیان ریز جزئیات نیست و ماجرای تحقق‌یافته در ظرف زمانی را بازگو می‌کند (که ما معتقدیم قصه‌های قرآن از این نوع هستند).
  3. قصه تمثیلی؛ برای آوردن ضرب‌المثل از قصه تمثیلی می‌توان یاد کرد که تخیلات یک نویسنده، به آن افزوده می‌شود و رنگ و لعاب به خود می‌گیرد تا مَثَل خود را عرضه کند و مخاطب نتیجه اخلاقی بگیرد.
  4. قصه اسطوره‌ای؛ فرق قصه اسطوره‌ای با تمثیلی این است که اسطوره‌ای یک دروغ محض و یک تخیل کاملاً ناب است. باید توجه داشت که این اسطوره با اسطوره‌ای مثل شخصیت اسطوره‌ای – که در کتب جدید نوشته شده، مثل فلان نماد و فلان پهلوان - فرق دارد و نباید در اینجا مشتبه شود.

اگر بخواهیم مثالی برای قصه اسطوره‌ای بیاوریم، می‌توانیم به شاهنامه فردوسی اشاره کنیم که قهرمانان قصه‌اش واقعیت خارجی نداشته و به معنی مطلق، تخیل بوده‌اند. اسطوره بر سبیل تمثیل نیست و تحققش بسیار دور از ذهن است.

  1. قصه نمادین و سمبلیک؛ قصه رمزی و سمبلیک به قصه‌ای گفته می‌شود که مبتنی بر عناصر نمادی باشد مثل فلان رنگ و فلان حیوان که در فرهنگ‌های مختلف، نمادی از مظاهر مختلف است؛ و قصه‌ای که مبتنی بر چنین عناصری باشد، قصه نمادین نامیده می‌شود.
  2. قصه غیبی؛ به قصه‌ای گفته می‌شود که محتوا و ماجرایش در جهان شهود تحقق پیدا نکرده است و مربوط به عالم غیب است. در مباحث مختلف و مفصلی که شده، برخی خواسته‌اند تمام این انواع شش‌گانه را به قصه‌های قرآن نسبت دهند.

با اندک تأملی در قصه‌های قرآن در می‌یابیم که این دسته‌بندی‌ها برای قصه‌های قرآن باطل است و در قرآن فقط قصه‌های واقعی داریم ولاغیر! حتی قصه تاریخی هم در قرآن نیست از گونه‌های قصه فقط می‌توان قصه واقعی را برای قرآن تصور نمود (حسینی و محدثی، 1381).

ویژگی قصه چیست؟

قصه اگر به‌مثابةک اثر هنری تلقی شود (که چنین است) باید مانند هر اثر هنری دیگر سه ویژگی زیر را دارا باشد:

الف) باید نوآوری داشته باشد. در قصه باید نسبت به نوع معمول و پیش‌پا افتاده، بدعت و نوآوری وجود داشته باشد که همگان قادر به آن نباشند (و همان‌گونه که می‌دانید تحدی در همه‌جای قرآن و حتی قصه‌هایش وجود دارد).

ب) زیبایی ساختاری داشته باشد؛ یعنی از حیث جمالی باید زیبا باشد.

ج) از لحاظ نحوه بیان، قدرتمند باشد، یعنی قدرت تعبیر و نحوه بیانش به‌گونه‌ای باشد که بتواند از دیگر تعبیرهای هنری ممتاز شود.

این سخن که در قصه‌های قرآن هر سه ویژگی فوق وجود دارد، ادعای درستی است، چراکه از نوآوری و زیبایی ساختاری و قدرت تعبیر برخوردار است (حسینی و محدثی، 1381).

معیارهای انتخاب قصه

داستان، محور یک تجربه اصیل قصه‌گویی است، چراکه بدون داستان، قصه‌گویی وجود ندارد؛ همچنین آماده کردن داستان نیز مقوله دیگری است که قصه‌گو باید به آن توجه خاصی داشته باشد. منبعی که قصه‌گو برای انتخاب کردن داستان در اختیار دارد، پهنه ادبیات شفاهی و مکتوب جهان است. او باید به جمع‌آوری قصه‌هایی متناسب باشخصیت و سبک خاص خود بپردازد و برای انتخاب قصه به سؤالات زیر جواب دهد:

  1. آیا داستان، قصه‌گو را برمی‌انگیزاند؟
  2. آیا دوست دارد دیگران را در آن سهیم کند؟
  3. آیا او می‌تواند از عهده گفتن این داستان برآید؟
  4. فضا و محتوای داستان با شخصیت قصه‌گو متناسب است؟
  5. آیا این قصه برای گفتن مناسب است یا خواندن آن برای بچه‌ها بهتر است؟
  6. آیا این قصه با گروه سنی شنوندگان متناسب است؟
  7. آیا طول قصه برای شنوندگان مناسب است؟
  8. آیا برای خردسالان طولانی و یا برای بزرگ‌سالان کوتاه نیست؟ (ناظمی، 1385).

ارزش‌های تربیتی قصه و قصه‌گویی در تعلیم و تربیت کودک

ارزش‌های تربیتی قصه‌گویی را می‌توان چنین خلاصه کرد:

  1. پرورش قدرت بیان و تکلم؛
  2. سرگرمی؛
  3. افزایش تجارب کودک؛
  4. پرورش ذوق هنری؛
  5. آشنایی با مشکلات و حل آنها‌؛
  6. افزایش معلومات و توسعه اطلاعات عمومی؛
  7. پرورش عزت‌نفس، جرئت ورزی و شهامت؛
  8. انتقال فرهنگ (آشنایی با فرهنگ بومی و پایبندی به آن)؛
  9. ایجاد روحیه دوستی(جعفری مفرد طاهری، 1387)؛
  10. پرورش تخیل و تفکر کودک (صباغیان، 1386)؛
  11. تلطیف عواطف و احساسات؛
  12. شناخت بیشتر محیط؛
  13. گسترش گنجینه لغات؛
  14. تعلیم ارزش‌های اخلاقی (حنیف، 1383)؛
  15. تحریک قوة ابتکار و ابداع در کودکان؛
  16. ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان؛
  17. رشد اعتمادبه‌نفس کودک و علاقه‌مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی؛
  18. برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام‌های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن؛
  19. آشنایی با صفات پسندیده و بیزاری از کارهای ناپسند(پشت‌دار، 1376).

اهمیت قصه در تربیت کودک

افلاطون در کتاب جمهوریت این‌چنین به بیان اهمیت قصه برای کودکان می‌پردازد:

باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایت‌هایی را که پذیرفته‌ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به‌وسیله حکایات حاصل می‌کند، به‌مراتب بیش از تربیتی است که جسم آنها به‌وسیله ورزش پیدا می‌کند (رحمان دوست، 1377).

قصه و قصه‌گویی پدیده‌ای است که قدمت آن به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن‌چنان ‌که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمی‌توان یافت که دارای قصه‌ها و حکایت‌های مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آن نباشد. در همه قرون گذشته قصةک نوع وسیله برای ارضای نیازهای روانی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان بوده است . به‌طورکلی قصه بیش از سایر وسایل تربیتی در رفتار کودک مؤثر است، به‌شرط آنکه درست و دقیق انتخاب شود. قصه می‌تواند ریشه بسیاری از انحرافات را در کودکان و نوجوانان بخشکاند و تأثیرات عمده تربیتی بر آنها‌ داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند با خواندن و شنیدن قصه‌ها به سرمایه‌های تمدن و میراث فرهنگی خود دست یابند، با آداب و سنن جامعه خویش و جامعه جهانی آشنا شوند و خود را برای زندگی آینده آماده‌تر سازند.

تأثیر قصه در خلاقیت و رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان

تأثیر قصه کودکانه در خلاقیت و رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان


در اهمیت قصه گویی و خواندن با کودکان می‌توان با نقل قولی از افلاطون صحبت را شروع کرد. افلاطون می‌گوید: «باید پرستاران و مادران را وادار کنیم فقط حکایاتی را که پذیرفته‌ایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند پرورشی که روح اطفال از راه گفتن حکایات به دست می‌آورد، به مراتب بیش‌تر از تربیتی است که جسم آن‌ها با ورزش پیدا می‌کند.» قصه‌ها و افسانه‌ها همواره در رشد و کمال ذهنی و فرهنگی انسان‌ها مؤثر بوده‌اند و به نوعی زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم، شیوهٔ کار و تولید آن‌ها و رفتار، تفکر، احساس، مذهب، اخلاق و اعتقادات هر جامعه را نشان داده‌اند.

انسان‌ها برای فرار از ناکامی‌ها و نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت‌های گوناگون، آرزوهایشان را با آرامش خیال در قالب افسانه‌ها، قصه‌ها، متل‌ها، ترانه‌ها و لالایی‌ها گفته‌اند. قصه از ابتدای آفرینش تا کنون وجود داشته است و شاید نخستین قصه، قصهٔ آدم و حوا و نخستین قصه گو حضرت آدم باشد که ماجرای رانده شدنش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرد.

قصه گویی هم چنین به عنوان روشی برای آموزش ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی استفاده شده است. تأکید افلاطون و ارسطو بر قصه گویی برای کودکان نیز از همین جنبه است. قصه دربارهٔ انسان‌ها و اشیاء به صورتی متفاوت و با زبانی خوشایند، آن‌ها را به آموختن ترغیب می‌کند. درون مایهٔ اصلی قصه‌ها آرزوی انسان‌ها بوده و هست. در واقع انسان‌ها نیازهایشان را با زبانی ساده و قابل فهم در قصه بیان می‌کنند. طرح مسائل هیجان انگیز و عجیب و ظهور عوامل طبیعی، غیر طبیعی و متافیزیکی باعث می‌شود شنوندگان از شنیدن قصه لذت ببرند و انگیزهٔ یادگیری در آن‌ها بیش‌تر شود. کودکان با شنیدن افسا نه‌ها، اسطوره‌ها و قصه‌های قومی دربارهٔ جهان و آنچه در آن است اطلاعاتی به دست می‌آورند و در ذهن خود، آرزوهای مطلوبشان را شکل می‌دهند.

تقریباً تمام افسانه‌های اقوام و ملل گوناگون این ویژگی را دارند. در قصه تمایلات درونی افراد تجسم خارجی می‌یابد و چهره‌ها و حوادث آن قابل فهم می‌شود. در طب سنتی هندو برای بیماران روانی قصه‌ای می‌گفتند که مشکل خاص او را مجسم می‌کرد و از او می‌خواستند دربارهٔ آن فکر کند. در این روش انتظار داشتند وقتی بیمار به داستان فکر می‌کند، هم ماهیت دشواری‌ها و گرفتاری‌های آزاردهندهٔ زندگی خود ر ا بشناسد و هم راه حلی برای درمان آن پیدا کند. از میان آن چه داستان دربارهٔ ناامیدی‌ها، امیدها و پیروزی انسان بر دشواری‌ها و گرفتاری‌ها می‌گفت، بیمار می‌توانست نه فقط چاره‌ای برای مشکل خود بیابد، بلکه هم چون قهرمان داستان راهی نیز برای بازیابی خویش کشف می‌کرد.

اما اهمیت قصه تنها برای کمک به رشد انسان و آموختن روش‌های درست ِ زندگی نیست. قصه وقتی درمان کننده است که بیمار به جزییاتی از داستان فکر کند. جزییاتی که بیانگر مشکلات و کشمکش‌های درونی و کنونی زندگی فرد است و به او کمک می‌کند به راه حل‌های فردی برسد.

کودکی که با شنیدن قصه باور کرده است یک چهرهٔ به ظاهر نفرت انگیز و خطرناک ممکن است، به طرز سحرآمیزی تغییر ماهیت دهد و به بهترین و دوست داشتنی‌ترین دوست و ناجی تبدیل شود (مثل داستان دیو و دلبر یا شاهزاده خانم و قورباغه) می‌تواند باور کند کودکی را که نمی‌شناسد، می‌تواند بهترین دوست او شود. اعتقاد به حقیقت قصه به او جرئت می‌دهد در نخستین برخورد با یک کودک ناشناس خود را کنار نکشد. قصه‌ها هم شادی آفرینند و هم آموزنده. در قصه‌ها از واژه‌هایی استفاده می‌شود که کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما بهترین شیوهٔ قصه گویی کدام است؟ در این زمینه، روش‌های متفاوتی هست.

از جمله این که لازم است بعد از گفتن هر قصه یا هنگام قصه گویی به کودک فرصت دهیم به قصه فکر کند و دربارهٔ آن حرف بزند. این روش از نظر عاطفی و عقلی برای کودک بسیار مفید است. برای این که داستان توجه کودک را جلب کند بهتر است سرگرم کننده باشد و کنجکاوی او را برانگیزد. هم چنین لازم است تخیل کودک را فعال کند و به او کمک کند توانایی ذهنی‌اش را افزایش و احساساتش را توضیح دهد.

بهتر است داستان با همهٔ جنبه‌های شخصیتی کودک ارتباط داشته باشد و از نیازهای کودکانه وی سوء استفاده نکند. قصه باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد او را به خود و آینده‌اش تقویت کند. آگاهی دادن به کودک دربارهٔ دنیایی که در آن زندگی می‌کند، پرورش عادت‌های مفید و ایجاد عزت نفس و حس استقلال طلبی و گسترش خلاقیت از مهم‌ترین هدف‌هایی است که در قصه گویی برای کودک دنبال می‌شود. با خواندن قصه و بازگویی آن، نیروی بیان و تکلم کودک رشد پیدا می‌کند و بر دایرهٔ لغات و اطلاعاتش افزوده می‌شود. آیدن چمبرز در کتاب گفت و گو دربارهٔ کتاب در این باره می‌گوید: «یک شب که هوا تاریک شده بود، نوهٔ پنج سالهٔ دوستم به دیدن او آمد. این دختر از خانه‌شان تا خانهٔ پدر بزرگ تنها آمده بود. برای رسیدن به خانهٔ پدر بزرگ (دوستم) باید از راه ِ باریکی از میان درختان می‌گذشت.

پدر بزرگ پرسید: «نترسیدی که تنها آمدی؟» دختر جواب داد: «نه، نه، پدر بزرگ، تمام راه برای خودم داستان شنل قرمزی را تعریف کردم!» کودک با خواندن یا گوش سپردن به قصه بر توجه و دقتش به پیرامون خود می‌افزاید و دربارهٔ هر موضوع و پدیده‌ای فکر می‌کند.

او از این راه مهارت‌هایی مثل خوب دیدن، خوب شنیدن، پرسیدن و به دنبال پاسخ بودن را به دست می‌آورد. در این میان وظیفهٔ بزرگسالان تنها ایجاد اشتیاق به خواندن در کودکان نیست. بلکه آن‌ها باید برای تداوم خواندن در گروه‌های سنی برنامه‌هایی را پیش بینی کنند تا عادت به خواندن در درون کودک، پایدار و نهادینه شود. کتاب‌هایی که برای کودکان انتخاب می‌شود باید جذاب، عمیق و شیرین باشند و با تجربه‌ها، نیازها، علایق و توانایی‌های آن‌ها هماهنگ باشد و به کنجکاوی‌ها و آرمان‌های بلند پروازانهٔ آن‌ها پاسخ دهد. کتاب مناسب، تخیل کودک را تقویت می‌کند و بر تجربه‌های او می‌افزاید. به او لذت می‌دهد و او را به خواندن علاقه مند می‌کند.

اما چه کسی باید برای کودک بخواند و به او خواندن یاد بدهد؟

بدیهی است آموزش خواندن به کودک، کاری مشترک بین مدرسه و والدین است. وظیفهٔ والدین تنها این نیست که برای کودک کتاب را بلند بخوانند یا به او الفبا یاد بدهند. بلکه آن‌ها باید کودکان را به خواندن علاقه مند کنند، بر پیشرفت خواندن کودکان نظارت کنند و راهنمای آن‌ها باشند. نقش خانواده از گهواره و لالایی‌ها شروع شده و در مراحلی که دایرهٔ فعالیت‌های حسی ـ حرکتی کودک گسترش می‌یابد، بازی ـ ترانه‌ها بر لالایی‌ها اضافه می‌شود. ادبیات هر قومی پر از اشعار و ترانه‌هایی است که در سنین ابتدایی و از راه گوش، کودک را با صداها و ساختمان شعر وقصه آشنا می‌کند و لحظه‌هایی لذت بخش برای او خلق می‌کند.

از جمله مهم‌ترین پیامدهای داستان خوانی، نزدیک کردن اعضای خانواده به یکدیگر است. در این جا خواندن برای کودک به یک جریان اجتماعی تبدیل می‌شود. زیرا او در معرض اطلاعات گوناگون در مورد جامعه، مردم و رویدادهای اجتماعی قرار می‌گیرد. وقتی پدر و مادر برای او کتاب می‌خوانند در واقع به او الگو می‌دهند. بردن کودکان به نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌های کتاب به آن‌ها فرصت می‌دهد بین کتاب‌ها بگردند و با کمک بزرگ‌ترها کتاب‌های مورد علاقهٔ خود را پیدا کنند. هم چنین عضو کردن کودکان در کتابخانه‌های عمومی از وظایف پدر و مادرهاست. وقتی کودک خواندن را یاد گرفت وبرای خواهر یا برادر کوچک‌تر یا پدر و مادرخود داستان خواند، حس اعتماد به نفس در او تقویت می‌شود. با این همه، کودکان هر قدر هم در خواندن توانا شوند و مهارت پیدا کنند هنوز نیاز دارند کسی برایشان کتاب بخواند. برای کودک مفهوم خواندن چیزی فراتر از تلفظ کلمات است.

همچنین شنیدن داستان به شکل گروهی بسیاردلپذیرتر از تنهایی خواندن آن است. در این جاست که نقش مدرسه و خواندن به صورت گروهی مطرح می‌شود. مدرسه با برنامه ریزی صحیح، کاری را که از خانه شروع شده است می‌تواند پی گیری کند. مدرسه اولین جایی است که کودکان را به طور رسمی با خواندن و متون مکتوب آشنا می‌کند. البته شکل گیری عادت به مطالعه در مدرسه و گسترش آن به نظام آموزشی بستگی دارد. در این میان، نقش مهم و اساسی مدرسه در ایجاد کتابخانه را نباید فراموش کرد. لازم است کتابخانهٔ مدرسه، انواع مواد چاپی و غیر چاپی را با توجه به هدف‌های آموزشی و نیاز دانش آموزان و آموزگاران تهیه کند. در کتابخانه فعالیت‌های جمعی زیادی را می‌توان انجام داد، از جمله برگزاری جلسه‌های بحث و گفت و گو و نقد. نتیجهٔ این فعالیت‌ها ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است که به تدریج صورت می‌گیرد. کودکان آن چه را می‌خوانند با زندگی خود مقایسه می‌کنند. در واقع کتاب دید شخصی کودکان را نسبت به زندگی‌شان شفاف می‌کند و برای آن‌ها دریچه‌ای می‌گشاید که از آن میان می‌توانند زندگی دیگران را ببینند، بررسی کنند و دربارهٔ آن حرف بزنند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که از دورهٔ آمادگی و پایهٔ اول دبستان برایشان کتاب خوانده و قصه گفته‌اند، در پایهٔ ششم در خواندن و نوشتن از بهترین دانش آموزان بوده‌اند.

آن‌ها زبان و بیان نوشتاری روانی داشته‌اند و مهارت آن‌ها در استفاده از حروف ربط و جمله‌های وابسته برای سازگار کردن مطالب و افکار خود چشمگیر بوده است. بررسی کتاب، برپایی نمایشگاه‌های موضوعی، برگزاری دوره‌های کوتاه مدت آموزشی برای بالا بردن مهارت‌های هنری هم چون نویسندگی، نقاشی، خطاطی، مجسمه سازی، موسیقی، قصه گویی و کارهای دستی و هنری، از دیگر فعالیت‌های مؤثر در بالا بردن توان کودکان است. بهترین کتاب‌هایی که کودکان را به بلند خوانی تشویق می‌کند کتاب‌هایی است که تکرار زبانی دارد. کتاب‌های تصویری بدون متن هم برای تمرین قصه گویی و تقویت زبان گفتار و نوشتار مناسب است. هر کتابی می‌تواند کودک را به آفریدن قصهٔ خودش تشویق کند. اما قصه و قصه گویی، کار کرد مهم دیگری نیز دارد که شاید کم‌تر به آن پرداخته می‌شود. قصه بهترین وسیله برای فهم بزرگ‌ترین آثار ادبی و هنری است. لوئیس مک نیس، نویسندهٔ انگلیسی می‌گوید: «قصه‌های واقعی همیشه برای من معنای بسیاری داشته‌اند. حتی وقتی دبیرستان می‌رفتم و اعتراف به آن باعث رسوایی‌ام می‌شد. من از مطالعهٔ داستان‌های عامیانه مثل قصه‌های هانس کریستین اندرسن، اسطوره‌ها و داستان‌های ملل اروپای شمالی، آلیس در سرزمین عجایب و کودکان آب شروع کردم و دوازده ساله بودم که با مطالعهٔ شهبانوی سرزمین پریان گامی به سوی پیشرفت برداشتم.»

قصه‌ها بر خلاف شکل‌های دیگر ادبیات، کودک را در راه کشف هویت و معنای زندگی خویش هدایت می‌کند. قصه به کودک می‌آموزد برای ادامهٔ تکامل شخصیت فردی چه تجربه‌هایی ضروری‌اند. قصه به کودک قول می‌دهد اگر شجاع باشد و در راه این تلاش ِ طاقت فرسا و مهیب قدم بردارد، نیروهای خیر اندیش و نیکوکار به کمکش می‌آیند و موفقیت او حتمی خواهد بود. قصه‌ها به کسانی که بز دل و تنگ نظرند و کوشش نمی‌کنند هویت خویش را بیابند، اخطار می‌کنند که ناچار خواهند شد به یک زندگی ملال آور و یکنواخت قناعت کنند.

البته اگر به سرنوشت بدتری دچار نشوند. اسطوره‌ها، داستان‌های مذهبی و قصه‌ها، نیروی تخیل کودک را تغذیه و تقویت می‌کنند. این گونه داستان‌ها به مهم‌ترین پرسش‌های کودک پاسخ می‌دهند و عامل مؤ ثر و مهمی در تربیت اجتماعی آن‌ها هستند. دریغ که این داستان‌ها از کودکان امروز گرفته شده است و به صورت ابتر، در فیلم‌ها و سریال‌ها نشان داده می‌شوند و امکان پرورش تخیل را از کودکان می‌گیرند. ادبیات به شیوه‌های گوناگون باعث رشد عاطفی کودکان می‌شود.

داستان‌های علمی – تخیلی، آن‌ها را به تأمل و اندیشه در بارهٔ آینده وا می‌دارد. داستان‌های واقع گرای نو کودکان را نسبت به شناخت انسان امرزی و رابطه‌اش با محیط زیست کنجکاو می‌کند. کودک به کمک ادبیات با شیوه‌های برخورد انسان‌ها و دشواری‌های زندگی خود آشنا می‌شود و از شخصیت‌های داستان‌ها می‌آموزد چگونه گرفتاری‌های مشابه را رفع و احساس دیگران را درک کند. با الهام از همین تجربه‌هاست که کودکان به نوشتن یا بازگو کردن قصه‌هایی ساخته و پرداختهٔ ذهن خود یا اجرای نمایش بر انگیخته می‌شوند. جورج شانون می‌گوید: «انسان در دوران کودکی به ارزش‌های ادبیات دست می‌یابد و تأثیر عمیق آن در بزرگسالی پدیدار می‌شود.» خواندن و آشنایی با ادبیات بر کودکان اثرات متفاوتی دارد، چنان که جون گلیزر می‌گوید: «ادبیات در رشد عاطفی کودکان سهیم می‌شود. سهم ادبیات در بروز احساسات و عواطف و به دست دادن تصویری از این احساس‌ها و شناسایی آن است.» کودکان نسبت به آن چه می‌خوانند واکنش نشان می‌دهند. واکنش‌های کودکان نسبت به ادبیات از پیدایش و پیشرفت عوامل متفاوتی تأثیر می‌پذیرد و رشد و پرورش زبانی، شناختی، اجتماعی و اخلاقی در کودکان بر شیوهٔ برداشت آن‌ها از یک داستان تأثیر می‌گذارد.

باورها، انتظارها، مهارت خواندن، موقعیت اقتصادی، اجتماعی، جنس، سبک فردی خواننده در خواندن او و اثر پذیری‌اش دخالت دارند. معمولاً متن‌های ادبی ساختارهای روایی متفاوتی دارند از نسبتاً ساده در قصه‌های عامیانه تا طرج های تودرتو، مفصل و بلند در رمان با درونمایه های در هم پیچیده، شخصیت پردازی‌های مشروح و زبان پیچیده. هر گونهٔ ادبی ویژگی منحصر به فردی دارد و کارکردی متفاوت. کتاب‌ها در انواع گوناگون به کودکان امکان می‌دهند انگیزه‌های شخصی و انگیزه‌هایی را که بر دیگران تأثیر دارند درک کنند و نسبت به آن‌ها واکنش نشان دهند.

منابع:

۱-شناخت ادبیات کودکان: گونه‌ها و کاربردها. دونا نورتون. مترجمان: منصوره راعی، ثریا قزل ایاغ ودیگران. تهران: نشر قلمرو.۱۳۸۲

۲-افسون افسانه‌ها، برونو بتلهایم، ترجمهٔ اختر شریعت زاده، تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۱

۳-برایم بخوان. برنیس ای. کولینان، ترجمهٔ فاطمه امین ناصری، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی.۱۳۸۲

۴-Straight Talk About Reading,Susan L.Hall and Louisa C.Moats.Published by Contemporary Books.‎ -

۵- هنر و فن قصه گویی. الین گرین. ترجمه: طاهره آدینه پور. تهران: انتشارات ابجد.۱۳۷۸ ترجمه و تدوین: فرمهر منجزی

چگونه کامپیوتر شخصی خود را تعمیر کنیم

معرفی قطعات سخت افزاری کامپیوتر

تعمیر سخت افزار کامپیوتر

سخت افزار شامل کلیه قطعات کامپیوتر می باشد از قبیل:

1) مادر بورد
2) CPU
3) کیس و پاور
4) فلاپی دیسک
5) هارد دیسک
6) سی دی رام
7) کارت صدا
8) کارت فکس مودم
9) کارت گرافیک
10) کی بورد
11) مانیتور
12) ماوس
13) پلاتر
14) پرینتر
15) کارت شبکه
16) کارت TV
17) کارت I/O
18) قلم نوری
19) RAM
20) رسیور کارت
21) اسکنر

● آشنایی با قطعات سخت افزاری

مادر بورد یا برد اصلی کامپیوتر( Main Board , Mother Board): بردی است که کلیه بردهای کامپیوتر روی این نصب می شوند. بر روی آن محلهایی برای اتصال یا قرار گرفتن کارتهای مختلف‘ کابلهای مختلف و سی پی یو قرار دارد. ابعادی حدود 25*30 سانتی متر دارد. چند مدل رایج آن عبارتند از: GIGA، ATC 7010، Asus. جزء اصلی ترین بردها محسوب می گردد. نوع سی پی یو و ایرادهایش مستقیما روی نحوه کاردکرد سیستم تاثیر می گذارد و کوچکترین ایراد آن باعث عدم کارکرد کامپیوتر می گردد.

mb

قسمتهای روی برد به شرح زیر می باشد:

1) سوکت مخصوص CPU: که در مادر بردهای 486 و پنتیوم به صورت مربع بوده ولی در پنتیوم 2 به صورت کارتی می باشد. نوع سوراخهای سوکتهای 486 موازی بوده و در سوکتهای پنتیوم سوراخها به صورت اریب می باشد. هر دو دارای ضامنی جهت وصل کامل دارند.

2) اسلاتها یا شیارهای گسترشی : توانایی مادربرد را گسترش میدهند. اسلاتها به سه صورت می باشند: آیزا AISA)) پی سی آی(PCI) ای جی پی (AGP)که به ترتیب سریعتر و جدیدتر می باشند. اسلاتها برای نصب انواع بردها یا کارتها روی مادربرد طراحی شده اند.

3) ماژولهای رم: که جهت نصب رم طراحی شده اند و انواع رم های 4 مگابایت 16 مگابایت 32 مگابایت 64 مگابایت 128 مگابایت و … در این ماژولهای مخصوص خود نصب می شوند که دارای ضامنی نیز می باشند.

4) باطری ساعت و تاریخ : این باطری جهت نگهداری ساعت و تاریخ سیستم در مواقعی که کامپیوتر خاموش می باشد گذاشته شده است که به صورت جعبه ای و سکه ای و خازنی قابل تعویض می باشد.

5) خروجی کی بورد: این خروجی که جهت نصب به صفحه کلید طراحی شده به دو صورت معمولی و PS2 می باشد.

● مادربردهای DDR:

نوع جدید مادربوردها که علاوه بر دارا بودن اسلاتهای AGP ماژولهای حافظه DDR را نیز ساپورت می کنند.

● مادربردهایSDRAM :

نوع قدیمی مادربوردها که شامل اسلاتهای ISA می باشد.

● مادربردهای RAID:

نوعی از مادربردها که استفاده از دو هارددرایو را به صورت parallel فراهم می کند.

● واحد پردازش مرکزی :

کنترل کننده مرکزی کامپیوتر می باشد که به کلیه قسمتهای کامپیوتر رسیدگی می نماید و عمل پردازش را انجام میدهد. این قطعه پردازشگر اصلی کامپیوتر است و در واقع تعیین کننده نوع کامپیوتر می باشد. در حال حاضر CPUهای پنتیوم رایج است که انواع آن پنتیوم 2، 3، 4 می باشند.

cpu

CPUها دارای ابعادی حدود 5 * 5 cm و با ضخامتی حدود 2 mm می باشند. CPU بر روی برد اصلی در جای مخصوص خود نصب می شود. سرعت CPU با واحد مگاهرتز معرفی می شود. این پردازنده دارای مدار الکترونیکی گسترده و پیچیده است که به انجام دستورات برنامه های ذخیره شده می پردازد. بخشهای اصلی CPU حافظه و واحد کنترل و واحد محاسبه و منطق هستند. در بخش حافظه کار ذخیره سازی موقت دستورها و یا داده ها در داخل ثباتها یا Registerها انجام می شود. واحد کنترل با ارتباط با بخشهای مختلف سی پی یو کار هدایت و کنترل آنها را بر عهده دارد. واحد محاسبه و منطق(ALU) کار انجام توابع حسابی و مقایسه ای و منطقی را بر عهده دارد.

از میان انواع سی پی یوهای AMD و اینتل که بازار را در چنگ خود دارند پردازنده athlon از AMD ارزانتر و سریعتر و با کیفیت تر از پردازنده های اینتل می باشد.

● مقایسه پردازنده Athlon و Duron

پردازنده Duron 1.3 GHz حتی وظایف سخت را به خوبی انجام میدهد. Athlon XP تا Athlon XP 2600+ یک پردازنده 266FSB است. از Athlon XP 2500+ به بالا 333FSB است. از Athlon XP 3000+ به بالا 400FSB می باشد( از روی هم افتادنها معلوم می شود که دو پردازنده هم سرعت می توانند دارای FSBهای متفاوتی باشند). Athlon XP 1700+ یا 1800+ تقریبا معادل و کمی قدرتمندتر از AMD Duron 1.3 GHz می باشد.

دو مطلب در مورد اینکه پردازنده با چه FSB ای را استفاده کنیم اهمیت دارد: اول اینکه مادربورد باید کاملا FSB پردازنده را ساپورت کند( هر مادربوردی حداکثر تا یک حد FSB را ساپورت می کند). دوم اینکه RAM باید در همان سرعت FSB پردازنده کار کند. مثلا:

پردازنده 200FSB باید با PC1600RAM استفاده شود.

پردازنده 266FSB باید با PC2100RAM استفاده شود.

پردازنده 333FSB باید با PC2700RAM استفاده شود.

پردازنده 400FSB باید با PC3200RAM استفاده شود.

اما احتمال دارد کامپیوتر با سرعت FSB پردازنده و سرعت RAM غیر مطابق با آن اسمبل شود مانند پردازنده 266FSB با PC2700RAM. این مجموعه هم کار می کند زیرا BIOS به سرعت کلاک حافظه اجازه می دهد که به صورت تفاضلی با سرعت FSB پردازنده ست شود. بنابراین این دو قطعه با هم به خوبی کار می کنند.

● پردازنده پنتیوم و پنتیوم 4 و پنتیوم 3

پنتیوم 3 و پنتیوم 4 پردازنده های بسیار خوبی هستند. کمی قبل پردازنده AMD در مواردی مانند کیفیت خو ب به نظر نمی رسید و مشکلات سازگاری داشت. بخصوص با کارت ویدئوهای مخصوص. امروزه کیفیت و سازش پذیری AMD Athlon مساوی با پنتیوم 3 و پنتیوم 4 است. وقتی تمام موارد با هم مساوی اند. پس بهتر است به سمت خرید AMD Athlon برویم که ارزانتر است.

● (READ ACCESS MEMORY):

قطعه ایست که در ماژولهای رم نصب می شود و وظیفه اش نگهداری اطلاعات به صورت موقتی است تا سی پی یو بهتر بتواند کار خود را انجام دهد. در واقع به خاطر اختلاف زیاد سرعت بین دیسک سخت و سی پی یو از رم استفاده می شود تا این اختلاف سرعت کاهش یابد. دو نوع رم هست: رم های معمولی (SD RAM) و رم های سریع (DD RAM). رم ها در انواع 4 8 16 32 64 128 256 مگابایتی در بازار وجود دارد. یک رم 256 تمامی کارها را به خوب انجام می دهد و ما را مطمئن می کند که رویهم رفته کارآیی سیستم به خاطر مقدار رم سیستم بی جهت از بین نمی رود.

ram

مادربردهای خوب امروزی اصولا از حافظه PC2100DDR( برای مادربردهای DDR266) یا از حافظه PC2700( برای مادربردهای DDR333) استفاده میکنند. همه اینها از نوع DIMM form factor تبعیت می کنند( ساختمان فیزیکی). همه حافظه های کامپیوتر اینگونه نیستند. برای مثال کامپیوترهای قدیمی از ماژولهای حافظه SIMM استفاده می کنند در حالیکه امروزه ماژولهای حافظه DIMM معمولترند و از آنجاییکه استاندارد JDEC برای حافظه های DDR400 به مرحله نهایی نرسیده است همه ماژولهای حافظه PC3200 در همه مادربردهایی که حافظه PC3200 را ساپورت می کنند کار نمی کنند.

ramslot

در موقع خرید علاوه بر اینکه باید رمی که با کامپیوتر سازگار باشد مد نظر قرار داده شود باید کیفیت رم را نیز در نظر گرفت. مشکلات بسیاری از کامپیوترها بعلت استفاده از رم با کیفیت پایین می باشد. کمپانی هایی مانند KingSton و Corsair اعتبار بالایی دارند و Mushkin بالاترین کیفیت رم را می سازد برای کسانی که مایل به پرداخت پول بیشتری هستند.

● Hard Disk:

این قطعه بانک اطلاعات کامپیوتر است و همه اطلاعاتی که قرار است برای مدتی طولانی نگهداری شوند، اغلب در این قطعه نگهداری می شوند. هارد از طریق یک کابل داده به برد اصلی متصل می گردد و یک کابل برق نیز از منبع تغذیه به آن متصل می شود. دو مارک عمده هارد Quantum و Maxtor است. هارد ابعادی به اندازه 12 * 8 cm دارد.

hd

استفاده از یک هارد دیسک با ظرفیت بیشتر از 137.4 گیگابایت می تواند بیشتر از درایوهای کوچکتر مشکل ساز باشد. این هارد درایوها احتیاج به استاندارد آدرس دهی 48 بیتی جدیدتری که به وسیله درایورهای چیپ ست مادربورد،BIOS، و بوسیله سیستم عامل ساپورت می شود دارد.

در انتخاب یک هارددیسک باید به سطح ایجاد نویز و تولید حرارت نیز توجه کرد.

بیشتر هارد درایوهای امروزی از استاندارد Advanced Technology Attachment استفاده می کنند. همچنین به عنوان Integrated Digital Environment شناخته شده هستند. این یک رابط پارالل است که سرعت انتقال ماکزیممی بالغ بر 133 مگابایت در ثانیه را ساپورت می کند که این بیشتر از حدی است که کامپیوترهای امروزی می توانند استفاده کنند. هارددرایوهای SATA  هم به عرصه ظهور رسیده اند و روزی چیزی عادی خواهند بود. یک هارد درایو که از SATA استفاده می کند سرعت انتقال بالغ بر 150 مگابایت بر ثانیه را ساپورت می کند. هارددرایوهای ATA نمی توانند با سرعت انتقال بیشتر از 133 مگابایت در ثانیه ساخته شوند اما هارددرایوهای SATA روزی به سرعت انتقال 300 و حتی 600 مگابایت در ثانیه خواهند رسید.

گزارشهای اولیه از مشکلات فراوان استفاده از SATA در قالبهای RAID حکایت می کند. اما سایر مزایای SATA به نظر مطلوب می رسد ولی نه زیاد:

1) SATA از کابلهای کوچکتر برای اتصال هارد درایو به مادربورد استفاده می کند نسبت به کابلهای bulkier ribbon که هارددرایوهای IDE آنرا استفاده می کنند. این موضوع مهم است چرا که کابل ریبون IDE به اندازه ای بزرگ است که به راحتی جریان هوا را در داخل کیس مسدود می کند و تاثیر فن های کیس را تقلیل می دهد. اما می توان کابلهای ریبون IDE را خارج از مسیر جریان هوا در داخل کیس عبورداد.

2) کابل SATA می تواند تا 39.4 اینچ باشد در حالیکه کابلهای IDE از 18 اینچ تجاوز نمی کنند. اما فقط یک کامپیوتر بلند به کابل بالای 18 اینچ احتیاج دارد.

3) یک کابل SATA احتمال تداخل الکتریکی کمتری که روی اتصال بین هارددرایو و مادربورد واقع می شود دارد چون سریال است. در حالیکه IDE پارالل است با 40 سیم در طول اتصال. با اینکه این مورد از لحاظ تئوری معقول به نظر می رسد اما به سختی می توان تصور کرد که SATA پیشرفتی حاصل کرده است. چرا که کسی تا حالا نشنیده است که یک مشکل تداخل الکتریکی در کابلهای ریبون IDE بوجود آمده باشد.

باید به این نکته توجه کرد که یک هارددرایو SATA نمی تواند همیشه در کامپیوترهای ATA جا بگیرد. مثلا مادربورد باید رابط SATA را ساپورت کند و ملزومات کانکتور پاور برای هارددرایو SATA با هارددرایو ATA فرق دارد.

ATA133 محصول جدیدی است که قدم جدیدی در سرعت هارددرایو برداشته است اما از لحاظ عملی و کاربردی، هارددرایو ATA100 با هارددرایو ATA133 یکی است و حتی بهتر هم کار می کند. کامپیوترهای خانگی دارای مشکل کمتری در بکارگیری پهنای باند فول هارددرایو ATA100 تحت هر شرایطی هستند نسبت به هارددرایوهای ATA133.

● Floppy Drive:

این قطعه که ابعاد آن تقریبا cm 2×12×8 است، برای خواندن و نوشتن بر روی دیسک نرم (فلاپی) کاربرد دارد. این دیسکتها قابلیت ذخیره سازی 1.44 مگابایت اطلاعات را دارند. دیسکتها اغلب برای جابجا کردن حجم کم اطلاعات بکار می روند. در حال حاضر فلاپی درایو Teac بیشترین مصرف را دارد. فلاپی درایو از طریق یک کابل داده به برد اصلی وصل می شود.

فلاپی درایو ها به دو نوع کلی 51.4 اینچ و 31.2 اینچ می باشند که مدل 51.4 اینچ استفاده نمی گردد. مدل 31.2 اینچ به سه نوع 740kb ( که به خاطر قدیمی بودن استفاده نمی شود) و 1.44mb ( که بیشترین مصرف را دارد) و 2.88mb تقسیم می شود.

هر کامپیوتر می تواند دو عدد فلاپی درایو داشته باشد.

دلیل روشن نشدن کامپیوتر

ممکن است یک روز که می خواهید کامپیوتر خود را روشن کنید متوجه شوید که کامپیوتر روشن نمی شود! اولین چیزی که وارد ذهنتان می شود این است که چطور متوجه شوم مشکل از کجاست؟

17b9394b2b0b3150

این اتفاق برای اکثر افرادی که با کامپیوتر کار می کنند افتاده است. وخامت اوضاع وقتی مشخص میشود که شما کار ضروری با کامپیوتر خود داشته باشید و روشن نشود! ما در این مطلب آموزشی سعی کردیم با استفاده از تجارب مختلف در مورد این مسئله راه کارهای مناسبی برای شما ذکر کنیم.

برای رفع مشکل روشن نشدن کامپیوتر، لازم نیست که یک تعمیرکار حرفه ای باشید. این مشکل در 90 درصد موارد توسط خود شما و بدون نیاز به هیچ کمکی قابل برطرف کردن است. پس اعتماد به نفس داشته باشید و نکات مهم این مقاله استفاده کنید.

قطعات غیرضروری‌ها را جدا کنید

اگر کامپیوتری روشن نشود، اولین کاری که می‌کنیم این است که کابل همه قطعات غیرضروری سیستم را جدا، یا حتی به صورت فیزیکی خارج می‌کنیم. این مرحله شامل این موارد است:

hardware

کارت‌ های PCI ،ISA ،PCI Express و همه چیز به جز کارت گرافیک باید خارج شود. از جمله کارت‌هایی که باید خارج شوند می‌توان به کارت صدا، کارت شبکه، مودم و کارت‌های رابط اضافی اشاره کرد.

در مورد هارد دیسک‌، تنها لازم است برق آن‌ها را قطع کنید.

در مورد درایو CD/DVD، این قطعات نیز تنها با جداکردن کابل برق از مدار سیستم خارج میشوند.

پس از این کارها، دوباره دکمه پاور را فشار دهید. آیا فعالیتی مشاهده می‌کنید؟ آیا روی مادربوردتان یک چراغ پاور وجود دارد؟

اگر چراغ پاور مادربرد به طور ضعیفی روشن می‌شود اما سیستم بالا نمی‌آید، احتمال دارد که ایراد از خود مادربرد یا منبع تغذیه باشد. در کامپیوترهای قدیمی پیش می‌آید که یکی از خازن‌های مادربرد ترکیده و مایع درون آن به بیرون نشت کند و باعث اشکالاتی از این دست شود. نگاهی به گوشه و کنار مادربرد خود بیندازید و ببینید که آیا می‌توانید نشانه‌ای از یک خازن متورم بیابید؟ ممکن است بالای آن باز شده باشد، شاید مایعی قهوه‌ای رنگ روی مادربورد ببینید یا ممکن است خازن تنها اندکی باد کرده باشد :

اگر نشانه‌ای که حاکی از مشکلات خازن‌ها باشد پیدا نکردید، آنگاه باید منبع تغذیه را بررسی کنید.

بررسی یک منبع تغذیه معیوب:

منبع تغذیه (Power) در کنار هارد درایو و فن‌ یکی از قطعاتی است که زیاد دچار مشکل می‌شود و مشکلات آن یا ناشی از فن داخل خود منبع تغذیه است و یا باز هم خازن‌ها دچار مشکل شده‌اند. در هر صورت، تحت هیچ شرایطی نباید اقدام به تعمیر یک Power معیوب کنید، تنها گزینه ممکن تعویض آن است. حتی اگر به ظاهر خراب باشد، باز هم احتمال بسیار زیادی وجود دارد که ولتاژ بالایی داخل آن ذخیره شده باشد.

FLTZG2OH130PCT8.MEDIUM

دو راه برای شناسایی یک منبع تغذیه (پاور) معیوب وجود دارد. یکی استفاده از یک منبع تغذیه جایگزین است، و دیگری نصب همین منبع تغذیه روی یک کامپیوتر دیگر. اگر یک منبع تغذیه جایگزینردارید، منبع تغذیه فعلی را درآورده و قطعه یدکی را جایگزین آن کنید. اگر یک کامپیوتر دیگر در دسترس دارید، منبع تغذیه‌اش را در‌آورده و منبع تغذیه مشکوک را روی آن امتحان کنید. مشخص است که به این ترتیب اگر اشکال از منبع تغذیه باشد به مسئله پی خواهید برد. به منظور جلوگیری از نتیجه‌گیری اشتباه، مطمئن شوید که همه کابل ها را متصل کرده‌اید. مادربورد‌های جدید علاوه بر فیش‌های بزرگ 20 پین، برای تأمین برق پردازشگر یا کارت گرافیک نیازمند فیش‌های 4 یا 8 پین نیز هستند. دفترچه راهنمای مادربوردتان را مطالعه کنید و یا در اطراف فن CPU خود به دنبال چنین رابط‌هایی بگردید.

آخرین راه باقی مانده این است که قطعه مشکوک را در یک کامپیوتر دیگر امتحان کنید اما بدانید که احتمال دارید این کار به قطعه شما آسیب بزند. بنابراین توصیه می‌کنم از انجام دادن این عمل با سخت‌افزارهایی که برایتان اهمیت دارند خودداری کنید.

جدا کردن یک قطعه، مشکل را حل کرد!
اگر همه قطعات غیرضروری را جدا کردید و کامپیوتر به خوبی بالا آمد، می‌توانید وارد مرحله طاقت‌فرسای آزمایش تک تک قطعات شوید. با کارت گرافیک شروع کنید، سپس سراغ سایر کارت‌ها و قطعات بروید و این روند را آنقدر ادامه دهید تا قطعه‌ای که جلوی روشن شدن سیستم را گرفته پیدا کنید.

بوق زدن

کامپیوترها واقعا قدرت خوبی در تشخیص اشکالات خود دارند و اغلب از طریق یک سری بوق خاص، به تولید کدهای خطا می‌پردازند. اگرچه نوع این بوق‌ ها در بین سازندگان مختلف، متفاوت است اما می‌توانید مطمئن باشید که یا اشکال از CPU است، یا حافظه و یا کارت گرافیک. دفترچه راهنما یا وبسایت شرکت سازنده مادربردتان را جهت آگاهی از معنای هر بوق خاص مطالعه کنید. علاوه بر این، می‌توانید نگاهی به جدول کدهای عمومی بوق بایوس‌ های قدیمی بیندازید. متداول‌ ترین بوقی که می‌توانیم به آن اشاره کنیم، یک سری بوق ممتد است که نشانه خطا در حافظه می‌باشد و اشکال ممکن است تنها ناشی از قرار نگرفتن صحیح کارت حافظه در شیار خود باشد (که اغلب در جریان حمل و نقل از جای خود خارج می‌شود).

اگر کامپیوترتان روشن می‌شود و به درستی کار می‌کند اما گاهی اوقات در حین استفاده صدای یک سری بوق به گوشتان می‌خورد، معنایش این است که دمای سی پی یو بیش از حد بالا رفته است. این اتفاق بیشتر به دلیل نقص عملکرد فن رخ می‌دهد. به عنوان یک راه حل کوتاه مدت، می‌توانید گرد و خاک روی گرماگیر (هیت سینک) و فن را پاک کنید اما به فکر تعویض کل قطعه باشید. انجام این عمل را به افراد مبتدی توصیه نمی‌کنیم اما اگر مصمم هستید سخت‌افزار کامپیوترتان به صورت کارآمد عمل کند، بد نیست این کار را بیاموزید.

اگر به هر دلیلی احساس می کنید که قادر به انجام دادن موارد بالا نیستید بهتر است از کسانی که قبلا این کار ها را انجام داده اند کمک بگیرید و از آنها بخواهید که به صورت عملی به شما یاد دهند. اما اگر توصیه ما را میخواهید، اعتماد به نفس داشته باشید و خودتان وارد عمل شوید. مطمئن باشید بعد از چندبار آزمون و خطا میتوانید تعمیرکار همیشگی کامپیوتر خود و اطرافیان باشید.

سخت افزارهای خود را عیب زدایی کنید

همواره راه هایی وجود دارد که بدون نیاز به تخصص افراد ماهر، میتوانید پی به عیب سخت افزارهای مشکل دار خود ببرید. این ترفند اگر چه یک راهنمای جامع برای عیب زدایی از کامپیوترتان نیست اما می تواند شما را به سمت یافتن مشکل کامپیوتر راهنمایی کند. مطمئنا پیدا کردن عیب کامپیوتر توسط شخص خودتان بسیار شیرین تر از تشخیص آن توسط یک تعمیرکار با تجربه است!

روش های تشخیص هک وای فای:

در صورتی که اینترنت بی سیم خانه یا محل کار شما هک شده باشد، ۳ نشانه واضح خواهد داشت تا از طریق آن به هک وای فای خود پی ببرید:

 

 

۱. با هک وای فای هزینه اینترنت شما بسیار بیشتر از حد استفاده واقعی شما می شود و یا حجم اینترنت خریداری شده شما خیلی زودتر از موعد مقرر خود به اتمام می رسد.

 

 

۲. سرعت اینترنت شما بعد از هک وای فای در قبال آن سرعتی که بابت آن پول پرداخت می کنید، بسیار کمتر است.

 

 

۳. پیام ها، ایمیل ها و برداشت های بانکی غیر موجه و نامربوط دریافت کرده و به طور کلی، اطلاعات شخصی، محرمانه و مالی شما بعد از هک وای فای در معرض خطر قرار گرفته است.

 

 

4- ابتدا باید بررسی کنید به جز دستگاه‌های خودتان آیا دستگاه غریبه دیگری به وای‌فای شما وصل شده است یا خیر. اگرچه از طریق تنظیمات مودم می‌توانید این مسئله را بررسی کنید ولی راه ساده‌تر استفاده از اپلیکیشن Fing است.

 

 

 

 

چگونه دستگاه‌های غریبه متصل به وای‌فای را پیدا کنیم؟

 

پس از نصب برنامه Fing آن را روی گوشی اجرا کرده و به شبکه وای‌فای وصل شوید. سپس در بالای برنامه آیکون Refresh را لمس کنید تا دستگاه‌هایی که به شبکه وای‌فای شما وصل هستند نمایش داده شوند.

 

 


این دستگاه‌ها بر اساس نام، شرکت سازنده، نوع دستگاه و آی‌پی نمایش داده می‏شوند که با نگاهی به آنها می‌توانید دستگاه‌های غریبه را از دستگاه‌های خودی تشخیص دهید. مثلا اگر در خانه گوشی آیفون ندارید ولی برنامه Fing اتصال آیفون به شبکه وای‌فای شما را نشان می‌دهد یعنی این دستگاه بدون اجازه به شبکه وصل شده است.

 

 

چگونه دستگاه‌های غریبه را در مودم بلاک کنیم؟

 

 

برای بلاک کرده دستگاه‌های غریبه در شبکه وای‌فای چند راه مختلف وجود دارد. مطمئن‌ترین راه بلاک کردن MAC Address این دستگاه‌ها در مودم است تا دیگر نتوانند به شبکه وای‌فای وصل شوند.

 

 

زمانی که نام یک دستگاه را لمس کنید MAC Address آن به صورت عبارت xx:xx:xx:xx:xx:xx که شامل عدد و حروف است به شما نشان داده می‏‌شود.

در مرحله بعد باید وارد تنظیمات مودم شوید و مک آدرس‌های دستگاه‌های غریبه را بلاک نمایید. روش انجام این کار در مودم‌های مختلف متفاوت است به همین دلیل اگر قادر به انجام آن نیستند بهتر است از یک فرد متخصص کمک بگیرید.

 

  • علاوه بر بلاک کردن مک آدرس‌ها، توصیه می‌کنیم پسورد وای‌فای و پسورد ورود به پنل مودم را نیز تغییر دهید و یک رمز قوی‌‌تر و پیچیده‌تر انتخاب کنید.
  • همچنین غیرفعال کرده گزینهWPS در تنظیمات مودم به شما در افزایش امنیت شبکه و جلوگیری از اتفاقات مشابه کمک خواهد کرد.

 

 

 

 

 

جلوگیری از هگ کردن وای فای


 

برای این کار به صفحه تنظیمات مودم می رویم داخل آدرس بار پنجره مرورگر خود IP مودم که 192.168.1.1 می باشد را تایپ کنید و کلید Enter را فشار دهید :

صفحه ای برای شما به صورت زیر باز خواهد شد که شما در این صفحه باید نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد کنید. نام کاربری و کلمه عبور پیش فرض کلمه admin می باشد.

 

 

حالا پنجره تنظیمات مودم برای شما باز می شود.

 

روش اول (مخفی کردن نام وای فای) :

 

با این کار همسایگان یا دیگر افراد نمی توانند به خاموش یا روشن بودن مودم شما پی ببرند.

با این کار اگر شما یا کسان دیگر بخواهید به وای فای مودم متصل شوید باید اسم وای فای یا همان SSID و رمز عبور را بدانید و با کلیک بر روی گزینه Add a network هر دو مورد را وارد کنید.

ممکن است وارد کردن هر دو مورد برای متصل شدن به وای فای برای شما کمی سخت به نظر برسد ولی تنها کافیست یک بار با دستگاهتان به آن مودم متصل شوید تا این ها بر روی دستگاه شما به صورت خودکار ذخیره شوند و برای متصل شدن دوباره دیگر نیازی به وارد نمودن SSID و رمز عبور ندارید.

برای این کار تنها کافیست گزینه مقابل Broadcast SSID را روی No قرار دهید.



با این کار امنیت وای فای شما در برابر هک شدن حدودا تا 75% افزایش می یابد.

 

روش دوم (گذاشتن پسورد روی مودم) :

 

 

 

در این روش برای جلوگیری از هک وای فای به قسمت Interface Setup بروید سپس بر روی کلمه Wireless کلیک کنید.

در قسمت Pre-shared key کلمه عبور یا رمز مورد نظر خود را وارد کنید. حداقل کلمه عبور یا رمزتان باید 8 کاراکتر باشد.

*فقط باید توجه داشته باشید که Authentication Type باید بر روی گزینه ی WPA-PSK/WPA2-PSK باشد.

در نهایت بر روی گزینه SAVE در پایین صفحه کلیک کنید.

با این روش شما توانسته اید امنیت وای فای مودم خود را در برابر هک شدن حدودا 25% بالا ببرید.

 

 

روش سوم معرفی کردن Mac Address دستگاه ها :

 

 

در این روش برای جلوگیری از هک وای فای اگر می خواهید امنیت وای فای مودم خود را تا 100% افزایش دهید و مطمئن شوید که دیگر کسی نمی تواند به وای فای مودم شما دسترسی داشته باشد باید این روش را پیش گیرید.

برای این کار کافیست در همین صفحه در قسمت Wireless MAC Address Filter گزینه مقابل Active را بر روی Activated قرار دهید و گزینه مقابل Action را بر روی Allow Association قرار دهید سپس مک آدرس دستگاه های خودتان را که برای هر دستگاه مختص خودش است را وارد کنید و در آخر بر روی گزینه SAVE در پایین صفحه کلیک کنید.

 


با این روش اگر کسی حتی SSID و رمز عبور شما را داشته باشد دیگر نمی تواند به وای فای مودم شما متصل شود.

تنها ایراد این روش این است که شما نمی توانید بیشتر از 8 دستگاه برای مودمتان تعریف کنید.

 

 

 

روش چهارم خاموش کردن WPS:

 

در این روش برای جلوگیری از هک وای فای WPS مودم را غیر فعال یا خاموش می کنیم.

چون اکثر نرم افزار های هک وای فای مودم فقط در صورت روشن بودن WPS می توانند وای فای مودم را هک کنند با این روش امنیت وای فای مودم شما تا 50% افزایش می یابد.

برای این کار تنها کافیست در تنظیمات مودم گزینه مقابل Use WPS را روی No قرار دهید.

در نهایت بر روی گزینه SAVE در پایین صفحه کلیک کنید.

 

 



روش پنجم   کاهش طیف سیگنال های بی سیم

 

 

اگر مودم شما طیف بالایی از سیگنال را منتشر میکند در حالی که شما در یک آپارتمان کوچک از وای فای استفاده میکنید. پیشنهاد می کنیم دامنه سیگنال های بی سیم مودم خود را کاهش دهید. در حالت پیش فرض دامنه انتشار سیگنال های مودم بر روی ۸۰۲٫۱۱g قرار دارد که شما میتوانید آن را به ۰۲٫۱۱n و یا ۸۰۲٫۱۱b تغییر دهید. همچنین میتوانید با قراردادن مودم زیر تخت و در درون یک جعبه کفش و یا بسته بندی فویلی ، سیگنال دهی مودم خود را محدود کنید.

 

 

 

بر اساس تحقیقات انجام شده استفاده از رنگ ضد وای فای برای دیوار اتاقتان که میخواهید در آن از مودم استفاده کنید ، میتواند جایگزین خوب و قابل اطمینانی برای سیستم رمزنگاری وای فای باشد. زیرا این رنگ های مخصوص شامل ترکیباتی هستند که با جذب امواج وای فای ، آنها را برای استفاده ی افراد خارج از اتاق غیر ممکن خواهد کرد. با رنگ کردن اتاق با استفاده از این رنگ های مخصوص میتوانید از خارج شدن امواج وای فای جلوگیری کنید. همچنین به یاد داشته باشید با استفاده از این پوشش قادر نخواهید بود امواجی وایرلسی را از بیرون نیز دریافت کنید. با این وجود برای خیلی از افراد این سوال است که آیا استفاده از سیگنال های وای فای در یک اتاق بسته برای انسان ضرر دارد یا خیر. 

 


مرحله ششم– چک کردن افراد استفاده کننده از وای فای

 

 

 اگر شما نگران این هستید که فردی در حال استفاده از امواج وای فای شما است و میخواهید از این موضوع اطمینان کسب کنید، میتوانید از ابزارها و یا نرم افزارهایی برای فهمیدن این موضوع کمک بگیرید. ابزار Who’s On My Wifi یکی از نرم افزارهایی است که شما میتوانید دانلود و نصب کنید. این نرم افزار هم نسخه رایگان و هم نسخه پولی دارد که نسخه رایگان برای اینکار کفایت کرده و به شما کمک میکند لیست افرادی که از وای فای شما استفاده میکنند را مشاهده کنید.

 

 


همچنین راهکار بعدی و آسان تر برای اینکه متوجه شویم چه کسانی از وای فای ما استفاده میکنند صفحه تنظیمات مودم است، وارد صفحه تنظیمات مودم شده و به بخش (DHCP Clients (Status > Local Network مراجعه کنید. در این قسمت شما میتوانید نام کامپیوترها و دستگاه های بی سیمی که در حال استفاده از وای فای شما هستند را مشاهده نمایید.

 

 

مرحله هفتم – بروزسانی فریم ویر مودم

 

شما می بایست حتما وب سایت سازنده مودم را چک کرده و از بروز بودن Router firmware مودم خود اطمینان کسب کنید. برای دیدن نسخه سیستم عامل فعلی مودم میتوانید وارد صفحه تنظیمات مودم شده و در قسمت بالایی صفحه قادر خواهید بود نسخه فریم ویر مودم خود را مشاهده کنید.

 

 

 

 


مرحله هشتم غیر فعال کردن وای فای و بلوتوث هنگام خروج از خانه

 

 

اگر از وای فای خانه و یا محل کارتان استفاده میکنید حتما فراموش نکنید که هنگام خروج از محل ، وای فای گوشی و یا دستگاه خود را قطع کنید. با اینکار علاوه بر حفظ باتری گوشی ، حریم خصوصی شما نیز حفاظت خواهد شد.

برای مشکلات تعمیر مودم اینجا کلیک کنید

 http://digibaan.ir/%d8%aa%d8%b9%d9%85%db%8c%d8%b1-%d8%aa%d8%ae%d8%b5%d8%b5%db%8c-%d9%85%d9%88%d8%af%d9%85/